بارون... ای واژه بی مرز تکراری...
مظهر عشقو شبو بیداری،
تسکین درد دوریو غربت...
وقتی به من، بی وقفه می باری!
بارون... ای خالق عطر قشنگ خاک
پوشوندی از شهر چشمای نمناک
ای از دیار آسمون و عشق
مرهم زخم سینه های چاک
بارون... ای واژه بی مرز تکراری...
مظهر عشقو شبو بیداری،
تسکین درد دوریو غربت...
وقتی به من، بی وقفه می باری!
بارون... ای خالق عطر قشنگ خاک
پوشوندی از شهر چشمای نمناک
ای از دیار آسمون و عشق
مرهم زخم سینه های چاک