loading...
دلتنگتم گلم...(عاشقانه)

...

محمدرضا بازدید : 38 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

به او بگویید این همه استخوان در بدنم چرا دلم را شکست.

 

 

محمدرضا بازدید : 15 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

خداوندا

از بچگی به من آموختند همه را دوست بدارم

حال که بزرگ شده ام 

و

کسی را دوست می دارم

می گویند:

فراموشش کن 

 

دکتر علی شریعتی

محمدرضا بازدید : 23 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

ای کاش کوه به کوه میرسید

 

ولی آدم به آدم 

 

نه . . .

 

دیدن بعضی آدمها داغ دلتو تازه میکنه. . .

محمدرضا بازدید : 27 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

چه دلگیر است

 

 هم پنجشنبه باشد !

 

هم ابر باشد !

 

هم باران باشد !

 

هم خیابان خیس باشد !

 

اما. . . 

 

نه کسی باشد !

 

نه دستی برای فشردن !

 

نه پپایی برای قدم زدن  !

 

نه نگاهی برای زل زدن  !

محمدرضا بازدید : 22 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

خدا جونم؟؟

 

من به درک بذار خوشبخت بشه . . .

 

بذار روزاش رنگی بشن . . .

 

بذار لبش خندون بشه تو که میدونی وقتی میخنده چقدر خوشگل میشه . . . 

 

بخندونش . . . غصه هاشو ازش بگیر. . .

 

بذار صبح که از خواب بیدار میشه

 

زندگی واسش زیبا باشه . . .

 

بذار شب که میخوابه شکرت کنه به خاطر خوشبختیاش. . .

 

مواظبش باش هر وقت دلش گرفت بغلش کن. . .

 

از خدا بودنت کم نمیشه کاری کن تا خیلیا حسرت زندگیش رو بخورن. . .

 

هر کی رو که دوست داره بهش بده !

 

یادت باشه که طرف آدم خوبی باشه

 

اذیتش نکنه ! از گل کمتر واسش نگه . . .

 

اینقدر باهاش خوب باش تا هیچوقت بهت شک نکنه . . .

 

تا هیچ وقت فکر نکنه که نیستی . . .

 

کسی رو بهش بده تا حتما رسم عاشقی بلد باشه . . .

 

خدا جونم دیگه سفارش نمیکنم. . .فقط

 

جون تو جون اون . . .

 

آخه اون تمام زندگی من بوده. . .

 

من دوست داشتن و دلتنگی رو با اون یاد گرفتم. . .

 

پس مواظبش باش. . .

 

 

 

عزیزم خدا مواظبته . . .

محمدرضا بازدید : 36 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

به سلامتی خودم که ته ته معرفت اگه نباشم بی معرفت هم نیستم !

 

به سلامتی خودم که اگه هیچی نباشم لا اقل نامرد نیستم !

 

به سلامتی خودم که به هر کی رسیدم خندیدم تا طرف 

 

با دیدنم واسه دو دقیقه هم شده غم و غصش بریزه دور! 

 

به سلامتی خودم که با وجود این همه رفیق بازم بی رفیقم !

 

به سلامتی خودم که دوست داشتن رو از همون بچگی یاد گرفتم !

 

به سلامتی خودم که بخشیدم و بخشیده نشدم!

 

به سلامتی خودم که اشکم در اومد ولی اشک در نیاوردم !

 

به سلامتی خودم که سکوت کردم تا طرف خالی شه !

 

ولی سکوت نکرد تا من خالی شم. . .

محمدرضا بازدید : 31 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

بازیه قشنگی بود اما قشنگ بازی نکردیم !!

 

قبول کن . . .

 

هر دوی ما باختیم . . .

 

من همه را به تو فروختم و تو مرا به هیچ . . .

محمدرضا بازدید : 28 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

بعضی وقتا آدم عجیب دلش میخواد یکی بهش گیر بده !

 

ازش بپرسه کجایی؟؟

 

کجا میری؟؟

 

کی میای؟؟

 

زود برو خونه !

 

رسیدی زنگ بزن !

 

هوا سرده لباس گرم بپوش !

 

تا دیر وقت بیدار نمون !

 

حتی باهات قهر کنه یا باهاش قهر کنی !

 

نازت رو بکشه !

 

نصف شب بهت اس ام اس بده !

 

بدونی تو بی خوابیاشم به یادته !

 

باید یکی باشه نگرانت باشه !

 

باید یکی باشه بهت بگه:مواظب خودت باش !

 

آدم هی میخواد به روی خودش نیاره !

 

هی بگه همینجوریم خیلی خوبه !

 

ولی یه وقتایی دیگه نمیشه !دیگه نمیتونه !

 

بعضی وقتا آدم حس میکنه میخواد یه حرفایی بشنوه !

 

یه حسایی رو تجربه کنه !

 

بعضی وقتا آدم دلش میخواد واسه یکی مهم باشه!

 

همین . . .

دل

محمدرضا بازدید : 32 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

روی من شرط ببند . . .

 

تمام دل ها را رد کرده ام!

 

چشم بسته این قمار را میبرم !

 

دوست داشتن تو  . . .

 

دلیل که نه !!!

 

دل میخواهد . . .

...

محمدرضا بازدید : 25 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

میگن به هرچی بخندی سرت میاد . . .

 

خدایا من به کدوم دلتنگی خندیدم؟؟؟

....

محمدرضا بازدید : 27 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

فیسبوک :آخرین بازدید ده دقیقه قبل . . .

 

ویچت آخرین بازدید بیست دقیقه قبل . . .

 

قرآن آخرین بازدید  رمضان سال گذشته !

 

" الم یان للذین امنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله "

 

آیا هنوز وقت آن نرسیده است که دلهای مومنان

 

برای خدا خشوع کند؟؟

 

عکس های زیبا از قرآن کریم

محمدرضا بازدید : 30 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

سرنوشتمان مثل قلیان شد...

 

تا طعم داشتیم با ما بودند از طعم که افتادیم

 

گفتند:سوخت بریم!!!

محمدرضا بازدید : 24 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

عشق یعنی لحظه ای خندیدن و 

سال ها اشک ندامت ریختن 

عشق یعنی زنگ تکرار نگاه 

عشق یعنی لحظه ای زیبا شدن 

عشق یعنی قطره بودن سوختن 

عشق یعنی راهی دریا شدن 

هر چه هست این عشق صد ها قلب صاف 

با حضورش ‌آبی و بی کینه است 

عشق یعنی سبز بودن تا ابد 

عشق رنگ نقره اینه است 

تو گل گلدان قلب من شدی 

عشق شد یک برگ از گلدان تو 

در بهار آرزوها می دهد 

میوه های عاطفه چشمان تو 

چشمهایم باز بارانی شدند 

قلبم اما گشت دریای ز عشق 

دل گذشت از کوچه های خاطره 

روح شد مضمون و معنایی ز عشق

باید از آرامش دل ها گذشت 

شادمان چون لحظه دیدار شد 

بهترین تسکین دل این جمله است 

باید از پیوند تو سرشار شد

محمدرضا بازدید : 30 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ...

 

تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ...

 

تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ...

 

تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ...

 

تنهایی را دوست دارم زیرا....

 

 در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد

...

محمدرضا بازدید : 31 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

چــه قانــون ناعــادلانــه ای !
بــرای شــروع یــک رابطــه ,
هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد …
امــا …
بــرای تمــام شدنــش ,
همیــن کــه یــک نفــر بخواهــد کافیســت …

من

محمدرضا بازدید : 27 چهارشنبه 02 بهمن 1392 نظرات (0)

اینجا همه دلتنگند

دنبال گمشده ای هستند

من هم دنبال گمشده ای می گردم

گمشده ای به نام من …

 

محمدرضا بازدید : 27 چهارشنبه 02 بهمن 1392 نظرات (1)

گفت :جبران میکنم!

گفنم :کدام را؟

عمر رفته را؟

روی شکسته را؟

دل مرده اما تپیده را؟

حالا من هیچ !جواب این تار موهای سفید را میدهی؟

نگاهی به سرم کرد و گفت:چه پیر شده ای!!

گفتم :جبران میکنی؟

گفت: کدام را؟؟؟؟؟!!!

محمدرضا بازدید : 23 چهارشنبه 02 بهمن 1392 نظرات (0)

بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار یک خانم بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود.

 

صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه ! بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!»

 

خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت:

«من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است . اینجا وطنم…شما دینتون را فروختید و ما خریدیم.

محمدرضا بازدید : 25 چهارشنبه 02 بهمن 1392 نظرات (0)

پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود. در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری 

 

گردید.

با نزدیک شدن مرگ، الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر

تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است. او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:

من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم. لطفاً، خواسته هایم را حتماً

انجام دهید. 

فرمانده هان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت

کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند. الکساندر گفت:... 

 

 

  

 


تعداد صفحات : 10

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    آیا مطالب وبلاگ رو دوست دارید؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 367
  • کل نظرات : 42
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 66
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 70
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 87
  • بازدید ماه : 132
  • بازدید سال : 1,078
  • بازدید کلی : 16,513