روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنت را ...
روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنت را ...
بهانه هم اگر میگیری بهانه مرا بگیر
من تمام خواستن را وجب کردم
هیچکس…
هیچکس به اندازه من عاشق تـو و بهانه هایت نیست…
سکـــوت میکنم …
بگذار حرفــــــ ها آنقدر یکدیگر را بزننــــــد!!!
تا بمیرنــــــد !!!
شعرهایم را میخوانی…
و میگویی روان پریش شده ام !
پیچیده است … قبول …
اما من فقط چشمهای تو را مینویسم …
تو ساده تر نگاه کن …
شاید به هم باز رسیم …
روزی که من به سانِ دریایی خشکیدم …
و تو چون قایقی فرسوده بر خاک ماندی …
“کنج گلویم قبرستانی است پرازاحساسهایی که زنده بگورشده اند،
به نام بغض….”
عشق گم شده من …
نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،وآدمهائی که هرگز
تکرارنمی شوند….
وتو آنگونه ای…
فقط همین…
خوب که فکر می کنم …
می بینم گاهی یک شکلات ِ مغزدار …
بیشتر میچسبد …
تـــــا …
عاشقانه های این عاشق های تو خالی !
گفته باشم …
من درد میکشم اما تو چشمهایت را ببند،
سخت است بدانم میبینی و بی خیالی …
تویی که روزگاری برایم درمان بودی ..
تو مرا نادیده بگیر …
و من …
بدنم روز به روز کبود تر می شود …
از بس …
خودم را میزنم ،
به نفهمی …!!!
در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند...
و در آشکار از آنانی که دوستمان دارند غافلیم...
شاید این است دلیل تنهایی مان...
ای سبزترین خاطره در باغ وجودم...
دیشب به حضورت غزلی ناب سرودم...
گفتند که چه داری از این هستی دنیا؟
گفتم که رفیقی هست همه بود و نبودم...
خدایا...!
اندکی نفهمی عطا کن ؛که راحت زندگی کنیم
مردیم از بس که فهمیدیم و به روی خودمون نیاوردیم ...
هـَمــه بـدهی هایـــَم را هــَم کـِـه صــآفــ کـُـنـم
بــه ” دل خــود ” مــدیـون می مــآنم…
بــرای تمـام
“دلــم می خواســـت” های
بی جواب مــانـده اش !!
بعضی چیزها را ” باید ” بنویسم
نه برای اینکه همه ” بخونن ” و بگن ” عالیه ”
برای اینکه ” خفه نشم ”
همین !!
بارون... ای واژه بی مرز تکراری...
مظهر عشقو شبو بیداری،
تسکین درد دوریو غربت...
وقتی به من، بی وقفه می باری!
بارون... ای خالق عطر قشنگ خاک
پوشوندی از شهر چشمای نمناک
ای از دیار آسمون و عشق
مرهم زخم سینه های چاک
می خواهد برود جمکران،
حالا با مادرش هم بحثش شده است، دوستانش هم دم در هستند،
مادرش همینجوری نگاهش می کند، مادری که اینقدر زحمتش را کشیده است شبها نخوابیده است، حالا این جوان عصبانی شده است، خداحافظی هم نمی کند،
خیلی خب این کار را کردی؟
خیلی معذرت می خواهم من را ببخشید، آدم باید خیلی احمق باشد فکر کند از مادر خداحافظی نکند، امام زمان به او نگاه کند...
(آیت الله فاطمی نیا)
ما مسلمانان بر خود واجب می دانیم شناخت امام زمان (عج) را ..
در این پست شناخت کوتاهی از امام زمان قرار دادیم تا به طور اجمالی برای مخاطبی که شناختی نسبت به مولا ندارد زمینه این شناخت ایجاد شود .
پس ما اگر میخواهیم سبک زندگیمان را درست کنیم باید راه و روش معصومین را ادامه دهیم و به گفته های آنها عمل نماییم .
فکر می کنم بیشتر از ده دقه وقتتو نمی گیره ....
اما دونستن این اطلاعات برای ما دوستاران و شیعه های اهل بیت واجبه .
نام: محمد .
پدر: امام حسن عسكرى(ع).
مادر: نرجس
القاب: حجت، خاتم، صاحب الزّمان، قائم، منتظَر، و از همه مشهورتر مهدى.
شكل: چون ستاره درخشان نورانى، و داراى خالى سياه بر گونه راست.
برای خواندن کامل این مطلب به ادامه مطلب مراجه کنید ...
عکس های عاشقانه بسیار زیبا
ترول های خنده دار (سری 1)
دانلود آهنگ جدید و شنیدنی امیر علی و محسن خانی به نام فکر برگشتن نباش
ملودی ، شعر و تنظیم : امیر علی
برای دانلود به ادامه مطلب رجوع فرمایید.
عمریست نشسته ام
پای لرز خربزه هایی
که هیچوقت یادم نمی آید
کی؟!
خوردمشان…
دوست داشتن کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردن کاکتوس می مونه …
هرچی محکم تر بغل کنی بیشتر آسیب میبینی …
گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند
داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت می زنند…
عاشق که می شوی
لالایی خواندن هم یاد بگیر
شب های باقیمانده ی عمرت
به این سادگی ها
صبح نخواهند شد...
باهام ﺩﻋﻮﺍ ﮐﻦ
ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻗـــﻬﺮ ﮐﻦ
ﺣﺮﺻﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭ
ﺑﻬــــﻮﻧﻪ ﺑﮕﯿـــــﺮ
ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮑﻤﻮ
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﯼ
ﺍﻣﺎ
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻫﯿﭽــــﻮﻗﺖ ﺑﺮﯼ
امــروز یاבمــ افتــاב ..دفتــر خاطراتـــے ڪـﮧ خیلـــے وقتــ استــ
چیزــےבر آטּ ننوشتـﮧ امــ
بــا خوבمــ میگویمــ :
" فڪرشــ را بڪـטּ یڪــ روزمیمیرــے او میمانـــב و ایـטּ בفتــر "
בلمــ میســوزב براے تــو...
ڪــﮧ میشڪنــے روزــےڪـﮧ مـטּ نیستمــ
تــو ایـטּ دفتــر را میخوانــے
خــرב میشوے وقتــے میفهمــے
چقــבر בوستتــ داشتمــ ... !
آدمـی کـه مـنـتـظـر اسـت هـیـچ نـشـانـه ای نـدارد
هـیـچ نـشـانـه خـاصـی!!!فـقـط بـا هـر صـدایـی بـر مـی گـردد....
من کی ام؟ صیاد ناشی ، پس شکارم می گریزد
آخر آن آهوی زیبا از حصارم می گریزد
می شود تنهایی من در جهان افسانه زیرا
هر کسی را دوست دارم ، از کنارم می گریزد
عاشق اسمم میشوم. . .
وقتی تو
صدایم میکنی!. . .
دستفروش هم دیگر
«قلب» می فروشد
بدون مُهر
یا مِهرِ استاندارد
معلم همیشه می گفت:
از دستفروش چیزی نخرید!
خیلی مواظب باش!!!
اگه باشنیدن صداش دلت لرزید…
اگه از بدی هاش فرار نکردی و موندی…
دیگه تمومه…!!!
اون شده همه ی دنیـــــــــــــــــــات
تعداد صفحات : 10